بازاریابی چیست؟

تعریف

بازاریابی همان مارکتینگ است. در بحث فروش ما باید یا از بسترهای فروش استفاده کنیم یا بسترهای جدیدی ایجاد کنیم. بازاریابی شامل فعالیت هایی است که موجب می شود شما مشتری خود را پیدا کنید، ایشان را بشناسید، نیازش را بسنجید، ایشان را راهنمایی کنید و در نهایت به پای قرارداد بکشانید.

حتماً دیده اید که به سوپر مارکتی می روید و یک نفر را با گوشی یا تبلت می بینید که سفارش مغازه دار را می نویسد. اگر چند لحظه به صحبت هایشان گوش دهید متوجه می شوید که در واقع کاری که این بازاریاب انجام می دهد چند سوال ساده بیش تر نیست. گویی هر دو طرف می دانند چه می خواهند ولی شما از ماجراهای قبل این اتفاق خبر ندارید. بازاریاب در جلسه اول آمده و محصول را معرفی کرده. محصولاتی که مغازه دار نیاز داشته و قبلاً از شرکت دیگری خریده. حال این بازاریاب می خواهد محصول خود را بفروشد. در این مرحله از فروش بازاریاب روی تمایزات کیفیتی و هزینه ای تاکید می کند که می تواند هر مشتری را اغوا کند. در کنار این عملیات که اعتماد مشتری را به دست آورده می تواند محصولات جدید خود را نیز معرفی کند و با ایجاد یک رابطه دوستانه مشتری مجاب می شود که محصولات جدید را نیز امتحان کند.

هدف بازاریابی

هدف بازاریابی در واقع ایجاد فروش بیشتر است. ولی فروش بیشتر همیشه از نیاز مشتری شروع می شود. این نیاز یا نگرانی را باید برطرف کرد تا مشتری ها به شما وفادار بمانند. بعضی از برند ها هستند که دهه هاست مشتری دارند و هر روز بزرگ و بزرگ تر می شوند. چرا؟ مسلماً فقط به این دلیل نیست که اجناسشان از نظر کیفی درجه یک هستند. علاوه بر کیفیت آنها روی مشتری های وفادار سرمایه گذاری کرده اند و برای حفظ این دسته بازاریابی می تواند هسته اصلی برند باشد.

از دلایل اساسی اهمیت بازاریابی این است که جنس ارتباط بازاریاب با مشتری دوستانه است. شناخت مشتری ها باید در هر مرحله از فروش اتفاق بیفتد و به روز رسانی شود. این شناخت باید با تحلیل رفتاری و روانشناسی شخصیتی مشتری تان به دست بیاید. در مرحله بعد هر اتفاقی که درون سازمان تان اتفاق می افتد و به مشتری مربوط است باید به مشتری اطلاع رسانی شود. مشتری حتی بدترین خبر ممکن را هم که به او مربوط است باید بداند. و قطعاً مشتری اولین نفری است که باید از مزایای محصولات شما با خبر شود. این سرعت خبر رسانی باعث ایجاد اعتمادی می شود که نهایتش وفاداری مطلق مشتری به برند شماست.

به این نکته باید توجه کرد که شما باید همه مشتری تان را به چشم یک مشتری بالفعل ببینید. در غیر اینصورت با یک "نه" ساده ایشان را از دست می دهید. بدین گونه است که شما روند فروش را آغاز می کنید و در مرحله بعد می توانید به افزایش فروش فکر کنید.

یکی دیگر از روش های جذب مشتری بیشتر این است که مشتری های فعلی تان رات بزرگ کنید و برایشان ارزش و اعتبار قائل شوید. مثلاً برایشان یادبود بگیرید. آن ها را به دیگران معرفی کنید. فعالیت های مشترک انجام دهید و همیشه به آنها خدمات اضافه بر سازمان دهید. باور کنید که وفادارتر از این ها پیدا نخواهید کرد.

اگر همه این کارها را درست انجام دهید شما می توانید به یک برند معتبر تبدیل شوید. تبدیل شدن به یک برند بزرگ از کجا شروع می شود؟ از یکی دو جمله ساده در ابتدای تماس یا ملاقات اولیه تان با مشتری: "سلام، حال شما چطور است؟ در وقت مناسبی تماس گرفتم؟"

حالا شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که چطور ما از تعریف بازاریابی به فروش رسیدیم. بیاید در مورد تفاوت این دو مبحث صحبت کنیم.

 

تفاوت فروش و بازاریابی چیست؟

بازاریابی یکی از بسترهایی است که به فروش محصولتان منجر می شود. بازاریابی نحوه شناسایی مشتری و نیازهایش است و فروش نحوه مذاکره، امتیاز دادن یا امتیاز گرفتن از مشتری است. در این بین اتفاقی می افتد که به فروش می رسیم. حالا چطور به فروش می رسیم؟ باید به استراتژی های بازاریابی بپردازیم.

 

انواع استراتژی های بازاریابی:

بیش از صد نوع استراتژی بازاریابی وجود دارد. پرداختن به تمام این موارد خارج از وقت ماست. در اینجا به مهم ترین ها می پردازیم:

  1. استفاده از رسانه های ارتباط جمعی
  2. ویدئوهای آموزشی
  3. راه اندازی بلاگ
  4. SEO
  5. اینفلوئنسرهای فعال در فضای مجازی
  6. ارائه خدمات رایگان
  7. استفاده از تبلیغات در فضای مجازی
  8. فعالیت در LinkedIn
  9. بازاریابی وابسته
  10. بازاریابی از طریق ایمیل

 

  1. استفاده از رسانه های ارتباط جمعی

نادیده گرفتن رسانه های مجازی اشتباه بزرگی است. فعالیت در این فضا معجزه می کند. در این فضا شما می توانید علاقه مندان به برند خودتان را پیدا کنید و در کمترین زمان ممکن با کوتاه ترین و هوشمندترین محتوا ایشان را جذب کنید. وقتی که تبدیل به برند معتبری شدید ایشان شما را پیدا می کنند. رسانه های مجازی 24 ساعت شبانه روز در خدمت شما هستند با کمترین هزینه.

  1. ویدئوهای آموزشی

به مخاطب تان یک مطلب جدید آموزش دهید تا در ابتدا توجه شان و سپس اعتمادشان را جلب کنید. با این کار آن ها برای هر موضوعی به شما پناه می آورند. به خصوص برای خرید یک محصول جدید و این محصول جدید به احتمال زیاد محصول شماست.

  1. راه اندازی بلاگ

یک بلاگ راه اندازی کنید. علاوه بر تولید محتوای در جهت تبلیغ و گسترش برند خودتان، از مشتری تان سوال بپرسید و نظرخواهی کنید. پس از مدتی می بینید که ایده ها به شما سرازیر می شوند. و در نهایت خیلی از این نظردهندگان ممکن است به مشتری شما تبدیل شوند.

  1. SEO

خیلی ها از قدرت SEO اطلاعی ندارند. این مبحث می تواند شما را به پربازدیدترین محتوای موجود در موتورهای جست و جو گر تبدیل کند. راه موفقت این است که همیشه در حال تولید محتوای درست باشید.

  1. اینفلوئنسرهای فعال در فضای مجازی

برای گرفتن بازدید بیشتر از افرادی کمک بگیرید که در فضای مجازی شناخته شده هستند و می توانند با یک ویدئوی یک دقیقه ای هزاران کاربر را به سمت شما سرازیر کنند. البته باید فرد درستی را انتخاب کنید تا جامعه هدف تان را به دست آورید. در غیر این صورت پول تان را دور ریخته اید.

هرگز قدرت این افراد را دست کم نگیرید. البته عکس این قضیه هم صادق است. باید از این افراد استفاده درستی کرد.

  1. ارائه خدمات رایگان

برای اینکه مشتری های خود را پیدا کنید باید کاری کنید که آن ها در وهله اول ترغیب شوند محصول تان را استفاده کنند. چطور این کار را انجام می دهید؟ ساده ترین راه دادن گزینه های رایگان و تستی و گرفتن بازخورد و سپس پیگیری این افراد است. افراد جامعه هدفتان را پیدا کنید و آن ها را به استفاده از محصول تان مشتاق کنید. کار ساده ای است. امتحانش مجانی است!

  1. تبلیغات در فضای مجازی

همانطور که اینفلوئنسرها می توانند به شما کمک کنند، کل بستر فضای مجازی هم می تواند این کار را برایتان انجام دهد. این دنیای بی کران جایی است که میلیون ها کاربر هر دقیقه از آن استفاده می کنند و اگر شما از استفاده نکنید از غافله عقب می مانید.

  1. فعالیت در LinkedIn

چطور هنوز در LinkedIn فعالیت ندارید؟ با یک ویدئو شروع کنید. برند و تجارت خودتان را معرفی کنید و به دنبال بازخورد باشید. افراد هم سوی خودتان را پیدا کنید تا شما را همراهی کنند. در این رسانه شما با افراد حرفه ای تری رو به رو هستید.

  1. بازاریابی وابسته

بازاریابی وابسته یعنی شما در ازای پرداخت پورسانت به کاربران اینترنتی از آن ها می خواهید باعث ایجاد ترافیک در وبسایت یا بلاگ شما شوند. خیلی ها از قدرت بازاریابی وابسته خبر ندارند. این استراتژی می تواند سوخت پیشرفت برند شما باشد. ولی پیدا کردن کاربران واقعی کار دشواری است. همین کاربران به ظاهر نامربوط با برند شما می توانند ریزه کاری های کسب و کار شما را بیرون بیاورند. چطور؟ چون همیشه در حال جست و جو در فضای مجازی می باشند.

  1. بازاریابی از طریق ایمیل

می توانید پیغام های اتوماتیک برای کاربران هدف تان ارسال کنید. کاربران خود را پیش تر پیدا کنید و برای شان ایمیل های مرتبط بفرستید. نگذارید از برندتان زده شوند و بعد از مدتی تبدیل به اسپم شوید. قدرت ایمیل مارکتینگ را دست کم نگیرید.

 

 

 

دوره بازاریابی یا مارکتینگ

شما در این دوره نحوه برندینگ را می آموزید. در دنیای امروز که استارتاپ ها دنیا را فتح کرده اند شما باید تبدیل به یک برند شوید. حالا مینی برند یا مگا برند. اینکه چطور می توانید این کار را انجام دهید به مقدار بسیار زیادی به واحد بازاریابی یا مارکتینگ سازمان تان و اینکه بازاریاب های شما چقدر حرفه ای هستند بستگی دارد. برای تبدیل شدن به یک مارکتر حرفه ای باید مشتری خود را واکاوی کنید. این بدان معنا نیست که دائماً به مشتری خدمات رسانی کنید بلکه باید نیاز مشتری تان را درک کنید و تمرکز تان را روی برطرف کردن نیازها و نگرانی های آن ها بگذارید.

 

برای شرکت در این دوره روی لینک کلیک کنید.